سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که خود را پیشواى مردم سازد پیش از تعلیم دیگرى باید به ادب کردن خویش پردازد ، و پیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید ، و آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد ، شایسته‏تر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد . [نهج البلاغه]

راز جاویدان

 
 
زمزمه ی تاریخ(شنبه 91 اردیبهشت 16 ساعت 6:52 عصر )

بنام خدای وجودمگل تقدیم شما

 

و امروز در این اندیشه ام ؛ در افکارِ افرادی غوطه ور شده ام که بزرگترین نعمتِ وجودیِ خود ، یعنی زندگی و بودن را به بازی گرفته اند . چگونه می توان و برای چه هدف و آرمانی می توان خود را به میدانِ چنین بازیِ بزرگی کشاند ؛ که نه یارای بودنِ مطلق را برای خود می توانی رقم بزنی و نه رفتنِ مطلق را ؟! این چنین آواره ، سرگردان و متحیر بینِ این دو ، به بازی می رقصانی زیبای وجودت را . مانده ام . متحیرم در این رقصِ زیبا ! رقصی به وسعتِ درکِ سما و یافتن راههایِ نفوذ در سماء ؛ متحیرم .

« شکّ » ی مرا در خود گرفت !

از غوطه ور شدن در باب و خلوت دل عاشقانه ی مردان بزرگ ، برای « یقین » خود ، باب الشکِّ در من شکل گرفته ، باز شد سوی تاریکی .

سوال بزرگی است : تفاوتی هست بین مردن و زندگی در مردن ؟ مردن مطلق یا زندگیِ پایانِ بودن برای زیبا زیستن ؟ زیبا زیستنی بنام شهادت ؟کدام ؟

می خواهم شک کنم تا در مصداق زمان، رفتنم دوباره مرا به یقین برساند با عصیان واژه ها در من.

.............

ساعت شهیدی را بر می دارم سکوت مطلق پر رمز و راز تاریخ در آن سالهاست که خوابیده است . عقربه های طلایی ساعت در آخرین زمان جدا شدن از شهید ، سکوت کرده اند و در فرصتی نشسته اند آیا در زمانی دوباره ، به گرمی رگهای زنده ای ، دُور و گردش را دوباره از سر خواهند گرفت ؛ باز گویند آنچه در گردش خود دریافته را .

تا به دست گرمم ، آن را می گیرم ؛ ثانیه شمار ، بی درنگ از خواب چندین ساله بیدار می شود و حرکت می کند عادت قدیم خود را ؛ شروع می کند ؛ از سر می گیرد و صفحه میدان دوار زمان را می دود . هیجان دوباره بیدار شدنش را می فهمم ؛ می بینم شکسته شدن سکوت تاریخ را با حرکت ثانیه شمار ساعت شهیدی .

می خواهم سکوت چندین ساله اش را بشکنم بیشتر از این .

ترسی شفاف ، درونم را فر می گیرد ؛ این ساعت به دست گرم مردی بوده که در اقتدار وطن ، بر خاک ، در خون خود غلطیده و افتاده است و در این لحظه به دست من غافل ، به طواف اعداد دور صفحه ساعت می چرخد تا بفهماند زندگی امروزم را در کشته شدن مردانی از تبار شجاعان وطن .

تا بفهماند زندگی چیست ؛ جز واژه ای زندگی بخش برای همدیگر . همدیگر را در دور زمان یاری رسانیم و بر پله های ملاقات خدا ، پا بر ابتدای تسلسل و فنا شدن ..

یاعلی







بازدیدهای امروز: 35  بازدید

بازدیدهای دیروز:5  بازدید

مجموع بازدیدها: 24333  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «