بنام خدای مهربان
عاشـــــقان را بگـــذارید بنالـــــند همه ... مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود.
چهره از خاک می گشایند، دستان منتظر؛ . . . در دل آن زمزمه هاست. الله اکبر.
گوش کن! صدای غریب را می شنوی؟ زمزمه ی تاریخ است، تاریخ ظلم؛ تاریخ دفاع مظلومانه. دفاع گلهای نوشکفته ی پرپر شده. صدایی به غربت کربلا و کربلائیان. صدای دلهای رسته از زمین، که اکنون خــاک اسرار آنها را می داند و بس. خاک . . . خاکـی که زبان گشوده اکنون، و شهید خاک شده را تحویل دستان منتظر می دهد. نشان عجیبی است درکِ انگشتر، پلاک، یادداشتی از آخرین نفسهای بودن . . . الله اکبر