یارب العالمین شکرت!
سالها بود با تامل در قدمها، نشناخته بودم شهدا را تا اینکه .... یک سوال ، هزار سوال از خود زایید و درد را به جان انداخت و خود به تماشا ایستاد. یک سکوت ، یک درد شد صد ماجرا به اندازه ی گام های رفتن و جاده ای مه آلود...
ثِقل زمین ، ثِقل وحدانیّت، ثِقل وجود.
مرگِ . . .
نه! . . . مرگ نه!
پیوستِ از بُعد به وجود. وجودی که جان طلبید تا جان یافت. از نشستن تا برخاستن. از «واو» وجود تا «الف» جان و قیام؛ به پا خاستن. در آئین مقدس خدایی، برخاستن، بلند شدن. از زمین به زمان، فرا جستن. پا گرفتن از زمین به زمان. از «ی» نشستن تا «الف» قیام. قیام در برابر آفرینش، آفریده، خدای بی همتا.
یاعلی